صبح از خواب بيدار شدم از اتاق اومدم بيرون بلند داد زدم
صبح همگي بخيييير
خواهرم: زهر مار وحشي چته؟
داداشم: بدبخت صبح نديده باز چه مرگته
مادرم: خدا مرگت بده بچه زهرم رفت.
بابام: اگه اين اين همه سالو صرف يه گوسفند ميکردم الان يه گله گوسفند داشتم
عاشق ادبياتشونم
اين فيلم خارجياهمه اش الکيه بخدا😂😝😂